خاور تبریزی کوز
لغت نامه دهخدا
صبح است و در طرف چمن بلبل نواخان آمده
بر شاخ سرو و نارون قمری درافغان آمده
هم دلگشا گلشن شده هم مرغ دستان زن شده
هم شمع گل روشن شده هم غنچه خندان آمده
افلاک چرخ آفاق چه دلوی دو از وی مهر و مه
زیر و زبر بیگاه و گه این رفته و آن آمده
زان دلو و چه از کهکشان رودیست در گردون عیان
زان کشت زار آسمان اینگونه ریّان آمده
گردون مگر از مردمی در مدح دارا زد دمی
کز گوهر انجم همی آگنده دامان آمده.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید