خانه فروشی. [ ن َ / ن ِ ف ُ ] ( حامص مرکب ) عرض تجمل و اظهار ثروت وبیان ساز و برگ و سازمان. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ آنندراج ) ( انجمن آرای ناصری ) ( برهان قاطع ) : عشق تو عقل مرا کیسه بصابون زده ست وام ده تا هوش را خانه فروشی زند.
خاقانی.
دید دلم وقف عشق خانه بام آسمان خانه فروشی بزد دل ز کنارم ببرد.