خانه خودی

لغت نامه دهخدا

خانه خودی. [ ن ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود واقع در 20 هزارگزی خانه بیار. این ناحیه کوهستانی و آب و هوایش معتدل است ، سکنه آن 400 تن و مذهب اهالی شیعه و زبانشان فارسی است. آب آنجا از قنات و محصولاتش غلات و تنباکو و پنبه و بنشن و بادام و پسته است. اهالی بزراعت و گله داری گذران می کنند و راه آنجا فرعی است ولی میتوان به آنجا اتومبیل برد... در آنجا یک باب دبستان وجود دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3 ص 105 ).

فرهنگ فارسی

دهیست از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود .

پیشنهاد کاربران

به صورت خودمانی. . چنانکه در مهمانیها میگوییم تعارف نکنید خانه خودتان است . بی تکلف . . . مثال از کتاب دن آرام نوشته شولوخوف ترجمه شاملو. : خیلی خانه خودی به آکسینیا گفت . ناخن خشکی در نیار یک تکه دیگر نان برایم ببر

بپرس