خان لنجان

لغت نامه دهخدا

خان لنجان. [ ل ِ ] ( اِخ ) موضعی است به فارس ، بنابر قول ابوسعید موضعی به اصفهان بوده است. این شهر شهری بسیار نیکو و دارای بازار بزرگ بوده است و از آنجا عده ای از دانشمندان برخاسته اند. بین خان لنجان و اصفهان دو روز راه است. خانی ها منسوب به این ناحیه اند و محمدبن احمدبن محمدبن محمدبن یحیی بن حمدان معروف بعجلی از این طایفه بوده و در خان لنجان سکونت داشته است. این شخص از طبرانی و ابوشیخ و طبقه آن دو حدیث کرده وبسال 423 هَ. ق. درگذشت. در خان لنجان قلعه مستحکم قدیمی است که باطنیه فاتح آن شدند ولی سلطان محمد بسال 570 هَ. ق. آن را خراب کرد. ( از معجم البلدان یاقوت حموی ). لسترنج آرد: در ساحل راست زاینده رود ناحیه بزرگ خان لنجان آخرین نواحی چهارگانه جنوب زاینده رود واقع است. مهمترین شهر این ناحیه فیروزان بوده که امروز اثری از آن شهر باقی نیست. ظاهراً در قرن هشتم هجری قمری شهری بزرگ بوده و در دو طرف زاینده رود قرار داشته است. ابن بطوطه که از آنجا عبور نموده گوید: در شش فرسخی اصفهان است. در قرن چهارم هجری قمری خان لنجان از حیث فراوانی میوه و حاصلخیزی زمین معروف بود. این اسم غالباً بصورت خالنجان یا خولنجان نوشته میشد و بنام خان ابرار یعنی کاروانسرای نیکوکاران نیز شهرت داشت. خالنجان بعنوان یک شهر بدون شک با فیروزان سابق الذکر مطابقت میکند و همانجاست که کتب مسالک آن را اولین منزلگاه بطرف جنوب در راه باختری اصفهان و شیراز شمرده اند. در قرن پنجم هجری قمری ناصرخسرو در سفر به اصفهان از خان لنجان عبور نموده است و گوید: «بر دروازه این شهر نام سلطان طغرل بیک نوشته دیدم » ( از سرزمینهای خلافت شرقی ترجمه فارسی ص 223 ).

فرهنگ فارسی

موضعی است بفارس بنابر قول ابوسعید موضعی باصفهان بوده است .

پیشنهاد کاربران

بپرس