خامه تصویر. [ م َ / م ِ ی ِ ت َص ْ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خامه ای که بدان تصویر کشند و آن را در هندوستان از موی دم موش خرما بندند و با لفظ بستن آید و از موی سمور نیز سازند. ( از آنندراج ) : از هوس هردم برنگی جلوه آرا می شویم از پر طاوس گویا خامه ٔتصویر ماست.
صائب ( از آنندراج ).
نیستم بی چشم تر گویی که نقاش قضا بسته از مژگان خونی خامه تصویر من.
مفید بلخی ( از آنندراج ).
رجوع بخامه مو شود.
فرهنگ فارسی
خامه یی که بدان تصویر کشند و آنرا در هندوستان از موی دم موش خرما بندند و با لفظ بستن آید و از موی سمور نیز سازند .