مترادف خام طبع: بی تجربه، نامجرب، خام دست، ناآزموده، مبتدی ، ابله، احمق، جاهل، کودن، نادان متضاد خام طبع: مجرب، عاقل برابر پارسی: ناپخته سرشت، خام سر معنی انگلیسی:
dull, stupid
لغت نامه دهخدا
خام طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) آنکه خیالات فاسد داشته باشد. ( آنندراج ). ابله. احمق. نادان. کودن. ( ناظم الاطباء ). نعت است مر کسی راکه صاحب خیالات فاسد است. صاحب طبع خام : خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف مگیر زلفکان خم خم و جام نبیذ خام را.