خام طبع. [ طَ ] ( ص مرکب ) آنکه خیالات فاسد داشته باشد. ( آنندراج ). ابله. احمق. نادان. کودن. ( ناظم الاطباء ). نعت است مر کسی راکه صاحب خیالات فاسد است. صاحب طبع خام : خام طبع است آنکه میگوید بچنگ و کف مگیرزلفکان خم خم و جام نبیذ خام را.سوزنی.باز خانان خام طبع کنندمال میراث یافته تبذیر.خاقانی.آتش اندر پختگان افتاد و سوخت خام طبعان همچنان افسرده اند.سعدی ( طیبات ).