خام رای

لغت نامه دهخدا

خام رای. ( ص مرکب )خام رای. ناقص عقل. ( آنندراج ) ( اشتنگاس ) :
تویی طفل ناپخته و خام رای
مزن پنجه با شیر جنگ آزمای.
نظامی ( ازآنندراج ).
گر سوخته دل نه خام رایی
چون سوختگان سیه چرایی ؟
نظامی.

خام رأی. [ رَءْی ْ ] ( ص مرکب ) خام رای.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ناقص عقل .

فرهنگ عمید

کسی که رٲی و اندیشۀ خام دارد، آن که رٲی و عقل درست ندارد: تو ای طفل ناپختهٴ خام رای / مزن پنجه در شیر جنگ آزمای (نظامی۵: ۸۲۸ ).

پیشنهاد کاربران

بپرس