خالیب. ( اِخ ) یکی از شهرهای آسیای صغیر بوده و بصورت خالی بیّه نیزضبط شده است. در زمان حکومت داریوش هخامنشی این شهریکی از متصرفات دولت ایران بود. ( از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 692 ). اسلحه مردم خالیب عبارت بود از سپرهای کوچک که از پوست خام گاو نر ساخته بودند، اینها مسلح بودند بدو چماق دراز که مانند چوبهای لیکیان ها به آهن تیز منتهی میشد. بر سر خودی داشتند از مفرغ باگوشها و شاخهای گاو نر که با جیقه ای از مفرغ ساخته شده بود، ساقهای این مردم از پارچه های سرخ رنگ پوشیده. مردم خالیب جایی داشتند موسوم به آئِر که اقامتگاه غیبگوی مارس است. ( از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 736 ). خالیب ها خود بر سر میگذاردند و خنجری بر کمر می بستند و با آن اسیران را میکشتند و پس از کشتن سر او را بریده بعلامت فتح با خود میبردند. عادت آنها چنین بود که هرگاه می دانستند که دشمن آنها را می بیند آواز میخواندند و رقص میکردند و در جنگ نیزه ای بکار مبیردند که پنج ارش طول آن بود. این مردم در جنگ با یونانیها در قلاع خود میماندند و همین که میدیدند یونانیها گذشتند از قلاع بیرون آمده با آنها می جنگیدند و گاهی جاهایی سنگر بسته آذوقه رادر آن محل جمع میکردند. از این جهت یونانیها نتوانستند در این ولایت آذوقه بدست آرند و در نتیجه آذوقه ای که از مردم تااوک گرفته بودند صرف کردند. ( از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1085 ). قاموس الاعلام خالیب را چنین معرفی میکند: نام قوم قدیمی است که درناحیه سینوب و آماسیه واقع در پافلاغونیا سکونت داشته اند. آنها به آهنگری و چلیک سازی می پرداختند و یونانیان آنها را چلیک ساز میخوانند. ( از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2019 ).