خالی نشستن
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
پیشنهاد کاربران
خالی بنشستند: تنها و در خلوت فراهم آمدند. خالی تنها و منفرد، اسم فاعل است از خلوت و خلو، قید حالت یا حال.
" همه بزرگان سپاه را از تازیک و ترک با خویشتن برد و خالی بنشستند"
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۱۳. )
" همه بزرگان سپاه را از تازیک و ترک با خویشتن برد و خالی بنشستند"
( گزیده تاریخ بیهقی، خطیب رهبر، چاپ پنجم، ۱۳۷۲، ص ۱۳. )