خالی داشتن. [ ت َ ] ( مص مرکب ) تهی داشتن : اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی.
سعدی ( گلستان ).
|| خلوت کردن با : امیر از سرای برآمد و بر ایشان خالی داشت تا نماز دیگر. ( تاریخ بیهقی ).
فرهنگ فارسی
تهی داشتن
پیشنهاد کاربران
خالی داشتن ؛ خلوت کردن : دیگر روز با من خالی داشت و این خلوت دیری بکشید. ( تاریخ بیهقی ) . - || پر نکردن. نینباشتن : اندرون از طعام خالی دار تا در او نور معرفت بینی. سعدی.