این واژه در تالشی به صورت خل وجود داره و به معنی سوراخ هست . در گویش عنبرانی از زبان تالشی با جابه جایی حرف خا و حرف ها به صورت هل در اومده . با همین نوع جابه جایی در انگلیسی به صورت hole هم معنی سوراخ
... [مشاهده متن کامل] میده. و واژه holy به معنیه مقدس و پاک دامن در انگلیسی که به عبری میرسه هم از این ریشه هست و در اصل به معنی تهی و خالی از گناه بوده . و واژه holiday به معنی تعطیل که از لاتین گرفته شده معنی اصلیش روز تهی و خالی از کار بوده. واژه پتی که دوستان دربارش نوشتن در زبان تالشی به صورت پت به معنی حباب و کف هست و معنی دیگرش لارو حشرات که داخل گیاهان و تنه درختان مرده دوره ای از زندگیشون رو سپری میکنن. لازم به توضیح هست که داخل بدن این این لارو ها مواد ژله مانند هست و اغلب وقتی بدنشون شکافته میشه مقداری حباب در بدنشون دارن و احتمالا برای همین به این لارو ها هم پت گفته شده .
تو لری به خالی میگیم پتی ( Pati )
درزبان باستانی لری واژه کهن و آریایی�پتیPaty� به معنی خالی، تهی پوچ، برهنه. . . میباشد. این واژه کهن وارد زبانهای اروپایی ( انگلیسی. . . ) شده و در زبان انگلیسی با واژه�Empty� قابل مقایسه است. گمان میرودپیشوند
... [مشاهده متن کامل] ویاحروف�Em� به واژه کهن �پتی Paty�اضافه شده باشد. واژه �پرPor� متضاد واژه کهن �پتی� در لری است. مثالهایی از کاربرد این واژه در لری: در عبارت�دسم پتییه یعنی دستم خالیست که کنایه از مفلسی، نداری، تهیدستی وبی چیزی است� ویا�پوت پتی ورگشتم یعنی دست خالی برگشتم� ویا�بازی بومی پرpor یا پتیpaty که در واقع همان بازی گل یا پوچ است� و �پاپتی یعنی پای برهنه�. . .
واژه خالی
معادل ابجد 641
تعداد حروف 4
تلفظ xāli
نقش دستوری صفت
ترکیب ( صفت ) [عربی]
مختصات ( ص . )
آواشناسی xAli
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی معین
اهوان
به مال و قوت دنیا مشو غره چو دانستی
که روزی آهوان بودند آن پرآرد انبان ها
در زبان گلیلگی به سوراخ خوله می گویند و که بی ربط با این واژه که عربی پنداشته می شود نیست :
سوزنی :
سیکی ده بخانه وام شده ست
پنج از آن خوله پنج از آن ماله
در گلیگی به سوراخ ، خوله می گویند ، اینکه واژه خالی با خوله از یک ریشه است را نمی دانم ، ولی میدانم که دست کم هفتاد درصد زبان عربی ریشه ایرانی دارد و واژه خالی هم شاید ریشه ایرانی داشته باشد
تهی، پوک، پوچ، وَنگ، وُنگ
کردی جنوبی و مرکزی: چول
ریخت کهن - و پارسی خالی . . خوله khooleh. . . بوده. در فرهنگ های ( ناظم الاطباء ) و ( برهان قاطع ) هم آمده . تهی ، پوچ ، پوک ، بی باشنده هم برابرهای اونه .
و همان جور که دوستمان مهدی کشاورز هم فرمودند - پتی - هم میشه. که هنوز هم در گویش بوشهری به کار می ره.
تُهی = خالی
تُهینا = خلأ
{همچون ژرف و ژرفنا یا تنگ و تنگنا}
#پارسی دوست
در زبانهای باختری ایران، واژه "پَتی" به جای [خالی] به کار می رود که شاید با empty در انگلیسی همریشه باشد.
پَتی در زبان پارسی نیز به چم برهنه و لخت است مانند پاپتی و لخت و پتی، البته چمار و مفهوم خالی را نیز می توان از آن برداشت نمود، پاپتی یعنی [کسی با] پای خالی ( برهنه ) ، لخت و پتی یعنی برهنه و خالی از رخت و لباس.
... [مشاهده متن کامل]
در برخی گویشهای پارسی نیز واژه "پوت" را داریم به چم پوچ و خالی،
رویهمرفته می توان گفت که واژه های پتی، پوت، پوچ، پوک، پیک و. . همریشه هستند.
خالی: [ اصطلاح کفتر بازی ] به پرهای رنگی روی بدن کبوتر خالی گویند و این خالها هر رنگی که باشد کبوتر – را به همان رنگ نسبت می دهیم مثلا اگر رنگ خالهای کبوتری قرمز باشد، ان را خالی قرمز می نامند.
پیش تر ها به معنی جدا و دور نیز بکار می رفته است.
منبع: در پی آن آشنا ؛ آشنایان بیگانه �دفتر دوم� به کوشش دکتر سید محمد راستگو
فارغ
در لری بختیاری
تو خالی: پیک
خالی: پَتی
تهی . . . پوچ . . .
در گویش بختیاری به خالی ، پَتی گفته می شود .
قرون خالیه یعنی قرنهای گذشته.
برای یادسپاری آسان تر فرض کنید قرن ها مانند ظرف هایی هستند که وقتی می آیند مملو و پر ند وقتی می گذرند خالی می شوند.
خالی خود واژه ای پارسی است
خالی=خال ( تهی، سوراخ ) ی ( پسوند نامساز بستگی )
خالی خود واژه ای پارسی است
خالی=خال ( تهی، سوراخ ) ی ( پسوند نامساز بستگی )
پوچ، پوک، تهی، تخلیه، آزاد، رها، بی سکنه، بلاتصدی، بلامتصدی، بری، عاری، فارغ، صرف، محض، خلوت، خلوتگاه
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٢)