خالفه

لغت نامه دهخدا

( خالفة ) خالفة. [ ل ِ ف َ ] ( ع ص ) زن گول. زن احمق. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). منه : امراة خالفة. ج ، خوالف. || رجل خالفة؛ مرد بسیارخلاف. کثیرالخلاف. ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ) . || سخن تباه. خطا. || ( اِ ) زن. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). کدبانوی خانه. ( مهذب الاسماء ). || ستون که جانب پسین خیمه و خرگاه باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( مهذب الاسماء ). || امت باقیمانده بعد امت گذشته. || شخص ناشناخته. شخص غیرمعروف : ماادری ای خالفة هو؛ ندانم کدام کس است او. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

گویش مازنی

/Khaalfe/ از گیاهان دارویی خرفه

پیشنهاد کاربران

خالفة از ماده خلف به معنی پشت سر است ، به همین جهت به زنان که به هنگام رفتن مردان به خارج از منزل ، در منزل باقی می مانند خالفة گفته می شود .

بپرس