خالص بودن
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
صافی بودن . [ دَ ] ( مص مرکب ) پاکیزه بودن . بی غل و غش بودن :
بر امر ونهی گوهر طبع عزیز تو
در آتش سیاست صافی عیار باد.
مسعودسعد.
|| مسلّم بودن . مسخر بودن : و هوشنگ در پادشاهی فرمان حق یافت و بعد از وی ملک به طهمورث رسید پس از چهل سال پادشاهی همه ٔ جهان او را صافی بود. ( فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 28 ) .
... [مشاهده متن کامل]
بر امر ونهی گوهر طبع عزیز تو
در آتش سیاست صافی عیار باد.
مسعودسعد.
|| مسلّم بودن . مسخر بودن : و هوشنگ در پادشاهی فرمان حق یافت و بعد از وی ملک به طهمورث رسید پس از چهل سال پادشاهی همه ٔ جهان او را صافی بود. ( فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 28 ) .
... [مشاهده متن کامل]