خافض
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
خافض در اصطلاح نحوی به معنی جر دهنده است به این معنا که کلمه ما بعد را مجرور میکند لفظا یا محلا مثلا اذا که خافضا لشرطه هست یعنی به مابعد خود اضافه میشود
زن مطلقه که شوهرمطلوب میخواهد
جَرّ دهنده ی اسم ( خافض اسم فاعل است ) - منصوب به نزع خافض یعنی این کلمه ی که منصوب شده است به خاطر نزع ( حذف ) خافض ( جرّ دهنده ) منصوب شده والا باید مجرور باشد{ رجوع شود به "منصوب به نزع خافض"}