گر خطا گوید ورا خاطی مگو.
مولوی ( مثنوی ).
ج ، خَطَاءَة، خاطئون ، خاطئین : انا کنا خاطئین. ( قرآن 97/12 ). لایأکله الا الخاطئون. ( 37/69 ). || سهم خاطی ؛ تیر که به نشانه نرسد. ج ، خواطی. مثل : «مع الخواطی سهم صائب »؛ یعنی از شخص خطاکننده صواب سرمیزند. ( اقرب الموارد ).