خاطرجمعی

/xAterjam~i/

مترادف خاطرجمعی: آسودگی، اطمینان، بی تشویشی، اطمینان خاطر، اعتماد، راحتی، وثوق

متضاد خاطرجمعی: پریشان خاطری

معنی انگلیسی:
certainty, sureness, assurance, assurance, reassurance, security

لغت نامه دهخدا

خاطرجمعی. [ طِ ج َ ] ( حامص مرکب ) خاطرجمع بودن. اطمینان.

فرهنگ فارسی

خاطر جمع بودن اطمینان آسودگی خاطر.

مترادف ها

certain (اسم)
خاطرجمعی

assurance (اسم)
گرفتاری، اطمینان، گستاخی، خود رایی، خود سری، تعهد، تضمین، بیمه، ضمانت، قید، پشت گرمی، خاطرجمعی، وثیقه، گروی، دلگرمی

فارسی به عربی

تامین

پیشنهاد کاربران

بپرس