خاطر عاطر. [ طِ رِ طِ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مجازاً اندیشه فیض بخش : من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم.
حافظ.
با عندلیب صبح کنم یا به باغبان ای گل ترا به خاطر عاطر چه میرسد؟
فصاحتخان ( از آنندراج ).
فرهنگ فارسی
مجازا اندیشه فیض بخش : من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم .
پیشنهاد کاربران
خاطر عاطر: در لغت به معنی طبع و قریحه ی عطرآگین و روح افزا و مجازاً به معنی اندیشه ی راهنما و راهگشا که همگان از پرتو فیض آن بهره مند میگردند. عبارتی است که در مکاتبات تاریخی ( به ویژه از اواسط قاجار تا اواسط پهلوی دوم ) به منظور تعظیم و تکریم و تمجید مخاطب به کار می رفته است.