خاطر سپردن. [ طِ س ِ پ ُ دَ ] ( مص مرکب ) دل باختن. علاقمند شدن : گرت هزاربدیعالجمال پیش آیدببین و بگذر و خاطر به هیچ یک مسپار.سعدی.- به خاطر سپردن ؛ بیاد سپردن. حفظ کردن. فراموش نکردن.