خاطر داشتن. [ طِت َ ] ( مص مرکب ) میل داشتن. علاقه داشتن. توجه داشتن.دوست داشتن. پسند کردن. ( ناظم الاطباء ) : میان عاشقان صاحب نظر نیست که خاطر پیش منظوری ندارد.سعدی ( طیبات ).- به خاطر داشتن ؛ در حفظ داشتن. از بر داشتن.