خاطر دادن. [ طِ دَ ] ( مص مرکب ) دل دادن. عاشق شدن. ( آنندراج ). مهر ورزیدن : به هیچ یار مده خاطر و به هیچ دیارکه بر و بحر فراخ است و آدمی بسیار.سعدی.سر از مغز و دست از درم کن تهی چو خاطر به فرزند مردم نهی.سعدی ( بوستان ).