خاطر جستن. [ طِ ج ُ ت َ ] ( مص مرکب ) موافق آرزوی کسی عمل کردن. دل بدست آوردن : در بهاران خاطر بلبل بجو تا در خزان بینوائی کم کشی از باغ و بستان کسی.صائب ( از آنندراج ).