خاضب

لغت نامه دهخدا

خاضب. [ ض ِ ] ( ع ص ، اِ ) شترمرغ نر که ساقهایش سرخ باشد از غلبه شهوت جماع یا از خوردن گیاه ربیع و یا ساقهایش سبز یا زرد شده باشد. ( منتهی الارب ). این کلمه مخصوص مذکر است و به انثی نگویند. ( منتهی الارب ) ( مهذب الاسماء ). || هو احمرار یبدء فی وظیفیه عند بدء احمرار البسر و ینتهی بانتهائه. ( منتهی الارب ). رجوع به تاج العروس شود.

خاضب. [ ض ِ ] ( ع ص ) خضاب کننده. ( مهذب الاسماء ).

فرهنگ فارسی

درزی

پیشنهاد کاربران

بپرس