خاص الخاص

لغت نامه دهخدا

خاص الخاص. [ خاص ْ صُل خاص ص ] ( ع اِ مرکب ) گروهی که در سیر و سلوک ببالاترین مقام رسیده اند : پس علم الیقین بمجاهدت و عین الیقین بمؤانست و حق الیقین بمشاهدت بود و این یکی عام است و دیگر خاص و سدیگر خاص الخاص. واﷲاعلم بالصواب. ( کشف المحجوب هجویری چ ژوکوفسکی ص 497 و 498 ).

فرهنگ فارسی

۱ - ویژه ویژه ۲ - خدای تعالی : (( کشتی عشق که فن و فرجش اخلاص است مطلعش نام گل حضرت خاص الخاص است . ) ) ( گل کشتی )
گروهی که در سیر و سلوک به بالاترین مقام رسیده اند .

فرهنگ عمید

کسانی که در سیروسلوک به بالاترین مقام رسیده باشند.

پیشنهاد کاربران

بپرس