خاش و خماش

لغت نامه دهخدا

خاش و خماش. [ ش ُ خ َ ] ( اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی خاش و خش است که خس و خار و ریزه های دم مقراض و تیشه و چیزهای افکنده و بکارنیامدنی باشد. ( برهان قاطع ) ( آنندراج ). داس و دلوس. قاش و قماش. || آشغال.

فرهنگ فارسی

بمعنی خاش و خش است که خس و خار و ریزه های دم مقراض و تیشه و چیزهای افکنده و بکار نیامدنی باشد .

پیشنهاد کاربران

بپرس