خاستگاه تفکر

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بی شک حیات انسانی حیاتی فکری است و آن با ادراکی سامان می یابد که فکر نامیده می شود.
بر اساس آیه ۳۱ مائده ، پس از آن که قابیل هابیل را کشت، خداوند زاغی را برانگیخت تا زمین را بکاود و به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند: «فَبَعَثَ اللّهُ غُرابـًا یبحَثُ فِی الاَرضِ لِیرِیهُ کیفَ یوری سَوءَةَ اَخِیه...». این آیه که در نوع خود بی نظیر است، بیانگر حال انسان در بهره وری از حس است؛ بدین صورت که او ابتدا خواص اشیا را از ناحیه حس تحصیل می کند. سپس با تفکر در آن ها به اهداف و مقاصد خود در زندگی دست می یابد، همان گونه که در بحث علمی شناخت شناسی ـ برخلاف نظر کسانی که علم را فطری انسان و بر اساس تذکر می دانند ـ به اثبات رسیده که علوم و معارف فکری انسان همه به حسّ منتهی می شوند؛ توضیح آنکه، انسان دارای علوم گسترده غیر قابل شمارشی است که روز به روز افزایش می یابند و اگر به گذشته بازگردیم خواهیم دید علوم بالفعل وی به تدریج نقصان یافته و در نهایت به صفر می رسند و این خداوند است که با هدایت خویش: «الَّذی اَعطی کلَّ شَیء خَلقَهُ ثُمَّ هَدی»، «والَّذی قَدَّرَ فَهَدی» و فراهم آوردن اسباب دانایی وی (حسّ و فکر) چیزهایی را که نمی دانسته به او آموخته است: «عَلَّمَ الاِنسـنَ ما لَم یعلَم». قرآن کریم در آیه ۷۸ سوره نحل تصریح می کند آدمی هنگامی که از مادر متولد می شود چیزی نمی داند و خدا (برای دانا شدن او) سمع و بصر و قلب را برایش قرار می دهد: «واللّهُ اَخرَجَکم مِن بُطُونِ اُمَّهاتِکم لا تَعلَمونَ شیـئا وجَعَلَ لَکمُ السَّمعَ والاَبصارَ والاَفئدَة».
تعابیر ترغیب کننده
کوتاه سخن آن که تأمل در حال انسان و تدبر در آیات قرآن ، مانند آیه ۳۱ مائده گویای این نکته است که علوم نظری انسان ـ یعنی علم به خواص اشیا و معارف عقلی که پیرو آن به دست می آید ـ از حسّ شروع می شود و خداوند از طریق حس، خواص اشیا را به وی می آموزد. به طور کلی آیاتی که مشتمل بر تعابیری چون «ألم تر»، «أفلا یرون»، «أفرأیتم» و «أفلا تبصرون» اند، انسان را به جزئیاتی که خواص قابل احساس دارند سوق می دهند و آیاتی که از تعبیراتی مانند «لقوم یعقلون»، «یتفکرون»، «یتذکرون» و «یفقهون» استفاده کرده اند انسان را به ادراک کلیات عقلی که به مبدأ و معاد ارتباط دارند، فرا می خوانند.
وجه تقدم سمع بر عقل در برخی آیات
بیشترین بهره برداری از حس، مربوط به توده مردم است که از تعقل در دقایق امور و ادراک حقیقت آن ها و راهیابی به مصالح و مفاسدشان قاصرند و بهره مندی از عقل ، ویژه خواص اندک شمار مردم است، از همین رو در برخی آیات، سمع بر عقل مقدم شده است: «و قالوا لَو کنّا نَسمَعُ اَو نَعقِلُ ما کنّا فی اَصحابِ السَّعیر».

پیشنهاد کاربران

بپرس