لعل کرده رخ مزعفر خویش
بمئی همچو آب خازه من.
سوزنی.
گلش از آب رحمت خازه گردان دلش از باد قربت تازه گردان.
( از فرهنگ رشیدی ).
یا رب اگر چه پیش از این بود مرا دل و جگرخسته لعبت چگل بسته دلبر یمک
دست فشانده ام بر این ، پای گشاده ام از آن
جسته ز هر دو دامگه چون گل خازه از پفک .
خواجه امید ( از آنندراج ).