خازغان. ( اِ ) دیگ و پاتیل و غیره ، قِدر بزعم صاحب فرهنگ ضیاء این کلمه همان خاژغان. ( فرهنگ ضیاء ص 748 ).و صاحب فرهنگ شعوری آن را بمعنی قازغان گرفته است. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 373 ). رجوع به کلمه خاژغان شود.