خاروار. ( ص مرکب ) شبیه به خار. ( فرهنگ شعوری ج 1 ص 362 ) : شده بس خارواری هر مژه از گریه حسرت که شد پای نگه مجروح و می مانده ست در دیده.ابوالمعانی ( از فرهنگ شعوری ج 1 ص 362 ).