خارق العاده
/xAreqol~Ade/
مترادف خارق العاده: شاهکار، شگرف، عجیب، غریب، محیر، محیرالعقول
متضاد خارق العاده: عادی، پیش پاافتاده
برابر پارسی: شگفت انگیز، چشمگیر، شگفت آور، فراپندار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
امر غیر معمول . اموریکه عادته وقوعش میسر نیست .
فرهنگ عمید
واژه نامه بختیاریکا
دانشنامه عمومی
خارق العاده (آلبوم). خارق العاده ( به انگلیسی: The Astonishing ) سیزدهمین آلبوم استودیویی گروه پراگرسیو متال آمریکایی دریم تیتر ( به انگلیسی:Dream Theater ) است که در ۲۹ ژانویه ۲۰۱۶ ( میلادی ) انتشار یافت. [ ۱] این آلبوم دومین آلبوم مفهومی گروه است.
این آلبوم بیشتر حول داستانی می چرخد که الهام گرفته شده از داستان جنگ ستارگان و بازی تاج و تخت است.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفاین آلبوم بیشتر حول داستانی می چرخد که الهام گرفته شده از داستان جنگ ستارگان و بازی تاج و تخت است.
wiki: خارق العاده (آلبوم)
مترادف ها
غیر عادی، غریب، خارق العاده، غیرمعمول، مخالف عادت
غیر عادی، خیلی خوب، شگفت اور، فوق العاده، خارق العاده
خیالی، خارق العاده
غریب، مرموز، خارق العاده، عقبایی
فوق العاده، خارق العاده، غیر طبیعی، ماوراء طبیعی، خارج از جهان مادی
غریب، شگفتی، فوق العاده، خارق العاده، تک، تکین، منفرد، منحصر بفردی، واژه مفرد، فرید، صیغه مفرد
خیالی، خارق العاده
خارق العاده، فوق طبیعت، مافوق قوه بدنی ومادی
غیر عادی، بسیار، عجیب، مرموز، خارق العاده، ناشناس، جالب توجه
خارق العاده
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
خرق عادت ؛ به مفهوم عادت و کارهای تکراری را که از روی عادت انجام دادن باشد گویند.
حالا اینکه این تعریف چطور برای این کلمه صادق است به شرح زیر می باشد؛
فلسفه و هدف استفاده از حرف ( ر ) در مرکز این کلمه نمایانگر یک عمل دارای تکرار در عالم واقع می باشد به طوری که اگر بجای حرف ( ر ) در مرکز این کلمه، حرف ( ف ) قرار بگیرد این حرف با ذات سردی و عدم انرژی که دارد نمایانگر یک مفهوم خفگی و خفقان به مفهوم عدم دریافت انرژی و سردی را به ذهن متبادر می کند.
... [مشاهده متن کامل]
و افزونه ی حرف خ با حقیقت و ذات آوایی که دارد در ابتدای این کلمه نمایانگر یک مقوله ی خرامان گونه و آمیختگی چیزی به صورت مادی و فیزیکی را به ذهن متبادر می کند و در انتهای این کلمه حرف ق در جاهایی ابراز وجود می کند که این مفهوم دارای یک آغاز و پایان یا یک چیزی دارای سر و ته یا یک سیکل رفت و برگشتی که دارای یک عمق یا یک باطن و یا یک چیزی در یک فضا را داشته باشد در ابعاد مختلف می رساند مثل فرق ورق شرق عرق ترقه غرق برق و. . . .
دو حرف ثابت و پایدار در کلمه خرق، برای ایجاد مفاهیم در ابعاد گوناگون کلمه ی رق می باشد و حرف خ افزونه ای است که نوع فرآیند یک عملی را مشخص می کند. مثل چهار حرف ( ف پ ش ب ) در بُعد انرژی در کلماتی مثل ( پریز فریز شریز و بریز ) در مقوله ای به نام رایز شدن به مفهوم تغذیه شدن. حرف پ در پریز نمایانگر پایداری انرژی و حرف ف در فریز نمایانگر عدم انرژی و ایجاد سردی و حرف ش در شریز یا شرایز و شیراز نمایانگر جریان و شارش انرژی و افزونه ی حرف ب در کلمه ی بریز نمایانگر اختلاف دو سطح یا اختلاف پتانسیل و بالا و پایین بودن دو سطح از انرژی را می رساند.
خارق العاده ؛ به مفهوم انجام کاری به غیر از کارهای تکراری و عادت شده تحت عنوان معجزه و اعجاز.
خرقه ؛ به مفهوم لباس خراشیده و خرامیده شده و خراب شده یا زخمی شده و خط و خش افتاده. در ادامه این مطلب کلمه ی خط نویسی و خطا و خطر با تحلیل خاص خودش هم قابل رؤیت می شود.
خرقه پوش به مفهوم کهنه پوش، لباسِ کار کرده و پاره شده و دریده شده. لباسی که در اثر پوشیده شدن زیاد، کهنه و خط و خش و خراشیده و خراب شده باشد. مرتبط با کلمه ی خرامان و خرّاطی.
حقیقت و ذات آوایی و رفتاری حرف ( خ ) در این کلمه یک ذات آمیختگی در کارها را مفهوم می رساند به معنی لباس به کار زده شده یا لباسی که به کار آمیخته شده باشد.
ذات حرف ( خ ) . تلفظ و آوای این حرف با توجه به محل صدور آوای این حرف که از درگیری فیزیکی انتهای زبان در دهان ایجاد می شود به گونه ای است که دارای یک پهنه ای از یک صدای خرامان گونه و خراشناک و آمیختگی در کارها را شامل می باشد و در کلماتی ابراز هویت می کند که این مقوله در آن نمایان باشد. مثل خشن خشک خش خش خرامیدن خراش خاک مخلوط خورد کردن خزیدن خنک خنده خطر خراط خراب تخریب خیر خبر زخم خصم
در این شعر از حضرت فردوسی مفهوم کلمه ی خرقه به خوبی تبیین گردیده است؛
کنون آن بخون اندرون غرقه گشت
کفن بر تن پاک او خرقه گشت.
خِرْق خَرَق ؛ خروق به مفهوم رخنه و درز و شکاف و سوراخ دیوار یا دریدگی و چاک خوردگی دیوار.
در نهج البلاغه خطبه 106 درباره علم خدا آمده: �خَرَقَ عِلْمُهُ باطِنَ غَیْبِ السُّتُراتِ� یعنی علم خدا باطن پوشیدهها را شکافته است.
�خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقْلَهُ� به معنی شهوات نفسانی انسان باعث زایل شدن و خراشیده شدن و خراب شدن عقل می شود.
حالا اینکه این تعریف چطور برای این کلمه صادق است به شرح زیر می باشد؛
فلسفه و هدف استفاده از حرف ( ر ) در مرکز این کلمه نمایانگر یک عمل دارای تکرار در عالم واقع می باشد به طوری که اگر بجای حرف ( ر ) در مرکز این کلمه، حرف ( ف ) قرار بگیرد این حرف با ذات سردی و عدم انرژی که دارد نمایانگر یک مفهوم خفگی و خفقان به مفهوم عدم دریافت انرژی و سردی را به ذهن متبادر می کند.
... [مشاهده متن کامل]
و افزونه ی حرف خ با حقیقت و ذات آوایی که دارد در ابتدای این کلمه نمایانگر یک مقوله ی خرامان گونه و آمیختگی چیزی به صورت مادی و فیزیکی را به ذهن متبادر می کند و در انتهای این کلمه حرف ق در جاهایی ابراز وجود می کند که این مفهوم دارای یک آغاز و پایان یا یک چیزی دارای سر و ته یا یک سیکل رفت و برگشتی که دارای یک عمق یا یک باطن و یا یک چیزی در یک فضا را داشته باشد در ابعاد مختلف می رساند مثل فرق ورق شرق عرق ترقه غرق برق و. . . .
دو حرف ثابت و پایدار در کلمه خرق، برای ایجاد مفاهیم در ابعاد گوناگون کلمه ی رق می باشد و حرف خ افزونه ای است که نوع فرآیند یک عملی را مشخص می کند. مثل چهار حرف ( ف پ ش ب ) در بُعد انرژی در کلماتی مثل ( پریز فریز شریز و بریز ) در مقوله ای به نام رایز شدن به مفهوم تغذیه شدن. حرف پ در پریز نمایانگر پایداری انرژی و حرف ف در فریز نمایانگر عدم انرژی و ایجاد سردی و حرف ش در شریز یا شرایز و شیراز نمایانگر جریان و شارش انرژی و افزونه ی حرف ب در کلمه ی بریز نمایانگر اختلاف دو سطح یا اختلاف پتانسیل و بالا و پایین بودن دو سطح از انرژی را می رساند.
خارق العاده ؛ به مفهوم انجام کاری به غیر از کارهای تکراری و عادت شده تحت عنوان معجزه و اعجاز.
خرقه ؛ به مفهوم لباس خراشیده و خرامیده شده و خراب شده یا زخمی شده و خط و خش افتاده. در ادامه این مطلب کلمه ی خط نویسی و خطا و خطر با تحلیل خاص خودش هم قابل رؤیت می شود.
خرقه پوش به مفهوم کهنه پوش، لباسِ کار کرده و پاره شده و دریده شده. لباسی که در اثر پوشیده شدن زیاد، کهنه و خط و خش و خراشیده و خراب شده باشد. مرتبط با کلمه ی خرامان و خرّاطی.
حقیقت و ذات آوایی و رفتاری حرف ( خ ) در این کلمه یک ذات آمیختگی در کارها را مفهوم می رساند به معنی لباس به کار زده شده یا لباسی که به کار آمیخته شده باشد.
ذات حرف ( خ ) . تلفظ و آوای این حرف با توجه به محل صدور آوای این حرف که از درگیری فیزیکی انتهای زبان در دهان ایجاد می شود به گونه ای است که دارای یک پهنه ای از یک صدای خرامان گونه و خراشناک و آمیختگی در کارها را شامل می باشد و در کلماتی ابراز هویت می کند که این مقوله در آن نمایان باشد. مثل خشن خشک خش خش خرامیدن خراش خاک مخلوط خورد کردن خزیدن خنک خنده خطر خراط خراب تخریب خیر خبر زخم خصم
در این شعر از حضرت فردوسی مفهوم کلمه ی خرقه به خوبی تبیین گردیده است؛
کنون آن بخون اندرون غرقه گشت
کفن بر تن پاک او خرقه گشت.
خِرْق خَرَق ؛ خروق به مفهوم رخنه و درز و شکاف و سوراخ دیوار یا دریدگی و چاک خوردگی دیوار.
در نهج البلاغه خطبه 106 درباره علم خدا آمده: �خَرَقَ عِلْمُهُ باطِنَ غَیْبِ السُّتُراتِ� یعنی علم خدا باطن پوشیدهها را شکافته است.
�خَرَقَتِ الشَّهَواتُ عَقْلَهُ� به معنی شهوات نفسانی انسان باعث زایل شدن و خراشیده شدن و خراب شدن عقل می شود.
هنجار شکن . فراهنجار. هنجارگریز. هنجارگزیر.
هنجاربُر. هنجار بَر. ناهنجار#باهنجار.
" بهنجار#نهنجار ".
چِه هَنجار. کِه هنجار، !؟.
هنجاربُر. هنجار بَر. ناهنجار#باهنجار.
" بهنجار#نهنجار ".
چِه هَنجار. کِه هنجار، !؟.
مترادف و متضاد : امور خارق العاده =
اعجاز ، معجزه ، کرامت دار
اعجاز ، معجزه ، کرامت دار
فراباور
فر آدی= خارق العاده
روشن سازی بیشتر:
فر= در این جا برابر است با هالندی بالاتر از ( ( فرا ) )
آدی= العاده
روشن سازی بیشتر:
فر= در این جا برابر است با هالندی بالاتر از ( ( فرا ) )
آدی= العاده
برابر پارسی : شگفت انگیز ، شگفت آور ، شگرف ، باورنکردنی ، فراپندار
واژه " پادروند" از پسوند " پات و پاد " برابر با ضد و مخالف ، ناسازگار و واژه " روند " از ریشه رفتن و به معنای رویه و عادت ساخته شد و روی هم به معنای مخالف عادت و ضد رویه معمول است که جایگزین " خارق العاده " پیشنهاد می گردد.
این واژه عربی است و پارسی جایگزین آن اینهاست: پهرم pahrom ( پهلوی ) ابریگ ábrig ( پهلوی: ábarig )
نوهنجار، فراخوی
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١١)