چو آن ترکیب را کردند خارش
گزارنده چنین کردش گزارش.
نظامی.
خارش کردن
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
چو آن ترکیب را کردند خارش
گزارنده چنین کردش گزارش.
فرهنگ فارسی
مترادف ها
قلم زدن، خراشیدن، خارش کردن، خراش دادن، خاراندن، خراشاندن، خط زدن
خارش کردن، خاریدن
خارش کردن، خاریدن، غلغلک دادن
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید