خاردار

/xArdAr/

معنی انگلیسی:
thorny, prickly, spinous

لغت نامه دهخدا

خاردار. ( نف مرکب ) خارآور. صاحب خار. خارور. شائک. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). مُشَوَّک. ( منتهی الارب ) ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). شائکة. ( منتهی الارب ). خارناک. ( ناظم الاطباء ). || درختان سبزی که خار دارند. جُلبَه. ( منتهی الارب ). || سیم خاردار سیمی است که در اطراف آن خارهای آهنی وجود دارد و آن را برای منع دخول در محوطه در پیرامن آن محوطه روی پایه های چوبی یا جز آن نصب می کنند.

خاردار. ( اِ ) کرمی است که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و یکی از مهمترین آفات پنبه است پروانه کرم خاردار طول پرهای بازش 22میلیمتر و طول بدنش تا 9 میلیمتر می رسد رنگ پرهای جلوی آن سبز گلابی رنگ و گاهی زرد و قهوه ای رنگ است و علت سبزی رنگ آن بواسطه این است که کرم مزبور در اواخر تابستان و پائیز تولید میشود و پرهای عقبی آن سفید رنگ و حاشیه پرهای مزبور تیره رنگ است تخمهای پروانه مزبور مدور است و ساختمان مخصوصی دارد. کرمهای خاردار تا 15 میلیمتر طول یافته و رنگ آنها سبز زیتونی و قهوه ای قرمزرنگ است و خالهای تیره رنگی دارد. روی بدن کرم مزبور برآمدگیهای کوتاه ضخیمی ( مانند خار )است که شکل مخصوص کرم خاردار نتیجه وجود آنهاست. تبدیل کرم خاردار به شفیره بوسیله پیله های مزبور سفیدو یا قهوه ای رنگ است در ممالک خارجه نه تنها بقوزه های پنبه بلکه بشاخه های جوان آن نیز صدمه میزند. طول مدت زندگانی کرم خاردار از 15 تا 28 روز است و جریان نشو و نمای شفیره آن از 10 الی 25 روز طول می کشد.

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - چیزی که دارای خار و شوک باشد خار آور سیم خار دار . ۲ - ( اسم ) کرمی که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و از مهمترین آفات پنبه است .
کرمی است که در مصر و هندوستان زیاد دیده میشود و یکی از مهمترین آفات پنبه است .

فرهنگ عمید

۱. دارای خار: گل خاردار، سیم خاردار.
۲. (اسم ) (زیست شناسی ) کرمی کوچک، از آفت های مهم پنبه، با طولی حدود ۱۵ میلی متر، رنگ سبز زیتونی یا قهوه ای، خال های تیره رنگ، و برآمدگی های کوتاه به شکل خار که در مصر و هند بسیار پیدا می شود و غوزه و شاخه های جوان پنبه را از بین می برد، کرم خاردار.

فرهنگستان زبان و ادب

{echinate} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با خار یا تیغ های راست یا کرک های محکم متعدد

واژه نامه بختیاریکا

هار هاری

مترادف ها

picked (صفت)
پوست کنده، خاردار، نوک تیز، نوک دار، عمدی، لخت، برگزیده، انتخاب شده، پاک کرده، کلنگ خورده

acanaceous (صفت)
خاردار، تیغ دار

acanthaceous (صفت)
خاردار

hispid (صفت)
خاردار، مودار، سیخک دار

barbed (صفت)
خاردار

setaceous (صفت)
خاردار، سیخ دار

thorny (صفت)
خاردار، خار مانند، تیغستان، موجب ناراحتی، تیغ تیغی

horrent (صفت)
خاردار، سیخی

acanthoid (صفت)
خاردار، خاری، خار شکل، خار مانند

glochidiate (صفت)
خاردار، خاری، نوک تیز، دارای مو

barbate (صفت)
خاردار، ریشه دار، ریش دار

thistly (صفت)
خاردار

فارسی به عربی

شائک

پیشنهاد کاربران

بپرس