دیکشنری
مترجم
بپرس
خارد
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خارد. [ رِ ] ( ع ص ) ساکت بواسطه حیا. ( ناظم الاطباء ). زن شرمگین. ج ، خُرَّد. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ فارسی
ساکت بواسطه حیا زن شرمگین جمع خرد .
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها