دیکشنری
مترجم
بپرس
خاراننده
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خاراننده. [ ن َ دَ / دِ ] ( نف ) اسم فاعل از خاراندن و خارانیدن. آنکه بخاراند ( سر و مانند آن را ).
فرهنگ فارسی
اسم فاعل از خاراندن و خارانیدن آنکه بخاراند .
فرهنگ عمید
آن که تن خود یا دیگری را می خاراند.
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها