خارا
/xArA/
مترادف خارا: خار، خاره، سنگ آذرین، سنگ سخت، گرانیت، بافته ابریشمین، پارچه خوابدار، پارچه موجدار، عتابی، موئر
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: نوعی سنگ آذرین، نام یکی از گوشه های موسیقی ایرانی
برچسب ها: اسم، اسم با خ، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت، اسم هنری
لغت نامه دهخدا
پس آنگه که خواهی تواش بشکنی
چنان کن که بر سنگ خارا زنی.
ابوشکور.
آن کو زسنگ خارا آهن برون کشدنسکی ز کف تو نتواند برون کشید.
منجیک.
چو در هنگ رفتم بجست او زجای همان سنگ خارا گرفتش دو پای.
فردوسی.
فرامرز نشگفت اگر سرکش است که پولاد را دل پر از آتش است
چو آورد با سنگ خارا کند
ز دل راز خویش آشکارا کند.
فردوسی.
ز جوش سواران و بانگ تبرهمی سنگ خارا برآورد پر.
فردوسی.
ز آواز اسبان و زخم تبرهمه کوه خارا فرو برد سر.
فردوسی.
بیاراست آخر بسنگ اندرون زپولاد و میخ وز خارا ستون.
فردوسی.
هر آنگه که خشم آورد بخت شوم شود سنگ خارا بکردار موم.
فردوسی.
یکی رزم سازم در این برز کوه که گردد همه کوه خارا ستوه
فردوسی.
گذشتند بر کوه خارا برنج وزوخیره شد مرد باریک سنج.
فردوسی.
بکوشش نروید ز خارا گیا.فردوسی.
نگردد چو یاقوت خارای احمرنه سنگ سیه چون عقیق یمانی.
فرخی.
بر امید آنکه صاحب بر نهد روزی بسرزر سرخ اندر دل خارا همی گوهر شود.
فرخی.
ای خداوندی که بوی کیمیای خلق توکوه خارا را همی چون عنبر سارا کند.
منوچهری.
ز دندان همیریخت آتش بجنگ ز خارا همی کرد سوهان بچنگ.
اسدی.
باران بصبر پست کند گر چه نرم است روی آن که خارا را.
ناصرخسرو.
و صفه این سرای آن است که در پایان کوه دکه ای ساخته است از سنگ خارا سیاه رنگ. ( فارسنامه ابن بلخی ص 126 ).که ز تأثیر چشمه خورشید
سنگ خارا بکوه زر گردد.
عبدالواسعجبلی.
شبیخون قهر تو کُه برنداردکه از سهم و بیم تو خاراشود خون.
سوزنی.
باده خور چون لاله گل زانکه اندر کوه و دشت لاله می روید ز خارا گل همی زاید ز خار.
انوری.
چندان گریسته دل خارا بسوگ توبیشتر بخوانید ...فرهنگ فارسی
(اسم ) سنگی است از دست. سنگهای آذرین درونی که خود دست. مشخصی را بنام سنگهای خارایی تشکیل میدهد . سنگی است سخت و مرکب از بلورهای اصلی کوارتز فلدسپات و میکا که برنگهای خاکستری و پشت گلی و سبز دیده میشود گرانیت. ۲ - نوعی از بافت. ابریشمی که مانند صوف موج داراست و مخطط عتابی . ۳ - نغمه ایست از موسیقی .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. [قدیمی] نوعی پارچۀ ابریشمی دست باف، ستبر، موج دار، و رنگین یا سفید: چون باد زندنیجی کهسار برکشد / بر خاک و خاره سندس و خارا برافکند (خاقانی: ۱۳۶ ).
* خارا سفتن: شکستن، ساییدن، یا سوراخ کردن سنگ خارا: کوه کن تعلیم خارا سفتن از استاد داشت / هرچه کرد از کاوش مژگان شیرین یاد داشت (ظهوری: لغت نامه: خارا سفتن ).
فرهنگستان زبان و ادب
گویش مازنی
دانشنامه عمومی
خارا (جرقویه). خارا روستایی در دهستان جرقویه علیا بخش جرقویه علیا شهرستان جرقویه استان اصفهان ایران است. روستا در فاصله ۴۰ کیلومتری جنوب شهر ورزنه واقع شده است. دارای جاذبه های گردشگری مانند تپه های شنی و معدن نمک می باشد.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۷۲۴ نفر ( ۲۲۶خانوار ) بوده است. [ ۱]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفبر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این روستا ۷۲۴ نفر ( ۲۲۶خانوار ) بوده است. [ ۱]
wiki: خارا (جرقویه)
جدول کلمات
مترادف ها
استحکام، گرانیت، سنگ خارا، خارا
پیشنهاد کاربران
سنگ سخت، گرانیت
سنگ خارا=سنگ سخت
خارا=سخت
اینم جواب🖕🖕🖕🖕
خارا=سخت
اینم جواب🖕🖕🖕🖕
محکم. سنگ سخت . پایدار
خارا:
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خارا" می نویسد : ( ( خارا به معنی سنگ سخت ، گرانیت، است ؛می تواند بود که این واژه از ریشه ای برآمده باشد که همتای سانسکریت آن در خَره به معنی سخت و زبر به کار رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( سر مایه کرد آهن آبگون
کزان سنگ خارا کشیدش برون. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 250. )
دکتر کزازی در مورد واژه ی " خارا" می نویسد : ( ( خارا به معنی سنگ سخت ، گرانیت، است ؛می تواند بود که این واژه از ریشه ای برآمده باشد که همتای سانسکریت آن در خَره به معنی سخت و زبر به کار رفته است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( سر مایه کرد آهن آبگون
کزان سنگ خارا کشیدش برون. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 250. )
سنگی بسیار سخت و محکم
سنگ سخت
نوعی سنگ سخت ، سنگی که اگر هر چه ظربه بزنینم نمی شکند