خار کردن

لغت نامه دهخدا

خارکردن. [ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) ژولیدگی مو را با شانه از بین بردن. از هم جدا کردن موی ژولیده و آشفته بوسیله شانه و خاصه شانه دنده درشت. غاز کردن.

فرهنگ فارسی

ژولیدگی مو را با شانه از بین بردن از هم جدا کردن موی ژولیده و آشفته بوسیله شانه و خاصه شانه دنده درشت .

مترادف ها

trick (فعل)
خار کردن، بامبول زدن، حقه بازی کردن، شوخی کردن، حیله زدن

brush (فعل)
مسواک زدن، لیف زدن، نقاشی کردن، ماهوت پاک کن زدن، قلم مو زدن، تند گذشتن، خار کردن، تماس حاصل کردن و اهسته گذشتن

comb (فعل)
جستجو کردن، خار کردن، شانه کردن

پیشنهاد کاربران

هوالعلیم
خار کردن: اصطلاح اصفهانی به معنای شانه کردن موی سرو صورت؛.
شانه کردن

بپرس