خار چیدن

لغت نامه دهخدا

خار چیدن. [ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از محافظت کردن. ( آنندراج ). رجوع به خار شود.

فرهنگ فارسی

کنایه از محافظت کردن

مترادف ها

clear (فعل)
تمیز کردن، تبرئه کردن، ترخیص کردن، زدودن، روشن کردن، توضیح دادن، واضح کردن، صاف کردن، خار چیدن

unblock (فعل)
خار چیدن

clear the way (فعل)
خار چیدن

پیشنهاد کاربران

بپرس