خار نهادن. [ ن ِ / ن َ دَ ] ( مص مرکب ) جفا کردن. ( آنندراج ) ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ) : عارض او در نکوئی خار بر گل می نهدقامت او در شمائل تاب عرعر می دهد.مجیرالدین بیلقانی ( از آنندراج ).|| نافرمانی کردن. ( برهان قاطع ) ( انجمن آرای ناصری ).
خار نهند:یعنی آزار را ترک کنند ( ( اینهمه چه؟ تا کرمش بنگرندخار نهند از گل او برخورند ) ) ( شرح مخزن الاسرار نظامی، دکتر برات زنجانی، ۱۳۷۲، ص 193 . ) + عکس و لینک