دیکشنری
مترجم
بپرس
خار سم
دنبال کنید
لغت نامه دهخدا
خارسم. [ س َ ] ( اِ ) شِرِق. ضریع. خروب. خرنوب. فش. ( مهذب الاسماء ).
فرهنگ فارسی
شرق ضریع
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید
+ عکس و لینک
بپرس
سوالت رو اینجا بپرس
همه سوال ها