خارخروس. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) سیخک پای خروس. صیصه ، صیصیه ، شوکة الدیک. ( اقرب الموارد ) ( تاج العروس ) ( منتهی الارب ) ( المنجد ). رجوع به صیصه و صیصیه شود.