خاثر

لغت نامه دهخدا

خاثر. [ ث ِ] ( ع ص ) ستبر ( شیر ). ( مهذب الاسماء ). ثخن و اشتد فهوخاثر. ( اقرب الموارد ). خفته ، کلچیده ، بسته ( شیر ).

فرهنگ فارسی

شیر ستبر . ثخن و اشتد فهو خاثر

فرهنگ معین

(ثِ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - بسته ، دلمه شده . ۲ - شوریده دل . ۳ - تباه عقل گشته .

پیشنهاد کاربران

بپرس