خاتم جم. [ ت َ م ِ ج َ ] ( اِخ ) مهر حضرت سلیمان است اگر چه جم پادشاه بوده است ولی هر جا خاتم جم استعمال شود مراد مهر حضرت سلیمان است. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ص 273 ) : حلقه ای ار کم شود از زلف تو خاتم جم خواه بتاوان آن.
خاقانی.
بی دم مردی خطاست در پی مردم شدن بی کف جم احمقی است خاتم جم داشتن.
خاقانی.
|| کنایه از جگر است. ( ناظم الاطباء ).
فرهنگ فارسی
مهر حضرت سلیمان است اگر چه جم پادشاه بوده است ولی هر جا خاتم جم استعمال شود مراد مهر حضرت سلیمان است .