خائنه

لغت نامه دهخدا

( خائنة ) خائنة. [ ءِ ن َ ] ( ع ص ) تأنیث خائن. || یقال رجل خائنة؛ یعنی مرد خیانت کننده و تا برای مبالغه است. ( منتهی الارب ). || ( اِمص ) خیانت : و لاتزال تطلع علی خائنة منهم. ( قرآن 13/5 )؛ و همیشه آگاه شوی بر خیانت ایشان.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی خَائِنَة: خیانت (کلمه خیانت و کلمه نفاق هر دو به یک معنا است ، با این تفاوت که خیانت را در خصوص نفاق و دورویی به کار میبرند که در مورد عهد و امانت باشد ، و نفاق را در خصوص خیانتی به کار میبرند که در مورد دین بورزند البته گاهی به جای یکدیگر نیز به کار می روند پ...
معنی تَطَّلِعُ: مطلع می شوی (در عبارت "تَطَّلِعُ عَلَیٰ خَائِنَةٍ مِّنْهُمْ") -برآید و چیره شود(در جمله "تَطَّلِعُ عَلَی ﭐلْأَفْئِدَةِ " ،اطلاع و طلوع بر هر چیز به معنای اشراف بر آن چیز ، و ظاهر شدن آن است )
ریشه کلمه:
خون (۱۶ بار)

«خائِنَة» گر چه اسم فاعل است، ولی در اینجا معنای مصدری دارد و مساوی با خیانت است و در ادبیات عرب این موضوع سابقه دارد که «اسم فاعل» به معنای «مصدر» می آید، مانند: «عافیة» و «خاطیة». این احتمال را نیز داده اند که «خائِنَة» صفت «طائفة» می باشد که در تقدیر است.

پیشنهاد کاربران

بپرس