خائل

لغت نامه دهخدا

خائل. [ ءِ ] ( ع ص ) رجل خائل ؛ مرد متکبر محتال. ج ، خاله. || نگاهدارنده چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). و هو خائل ُ مال. او نیک تعهدکننده مال است. ( منتهی الارب ). || ( اِ ) در نزد بعضی خائل یکی از عطایای الهی از نعمتها و بندگان و کنیزان و مانند آنهاست. ( از منتهی الارب ). || واحد خیل بدان جهت که بکبرو سرکشی در رفتار می آید و یا واحد آن نیامده است. ( از منتهی الارب ). || شبان. ( منتهی الارب ).

پیشنهاد کاربران

بپرس