حیوانیت
/heyvAniyyat/
برابر پارسی: جانوری
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ عمید
۲. طبیعت و خوی جانور داشتن.
۳. مانند جانوران زندگی کردن.
مترادف ها
زشتی، حیوانیت، سبعیت، جانور خویی، هرزگی
حیوانیت
حیوانیت، طبیعت حیوانی، زندگی جانوران
حیوانیت، جانور خویی
حیوانیت، جسم، تن، گوشت، شهوت، جسمانیت، مغز میوه
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید