( حینونة ) حینونة. [ ح َ ن َ] ( ع مص ) حَین. ( اقرب الموارد ). هنگام رسیدن. ( المنجد ): ینقل المجرد الی وزن افعل لمعان منها الحینونةنحو احصدالزرع ؛ ای حان حصاده. ( المنجد ). نزدیک شدن.وقت رسیدن. حین. ( ناظم الاطباء ). رجوع به حین شود.