حیرتی. [ ح َ رَ ] ( اِخ )صادقی کتابدار در مجمع الخواص او را ذکر کرده است وگوید از اهل مرو بود و به فسق و فجور سخت مایل. از وی پرسیده بودند که چرا اینقدر گناه میکنی ؟ جواب داده بود که برای گناهم جز دوستی امیرالمؤمنین ( ع ) چیزی را شفیع قرار نخواهم داد. میخواهم ببینم روز قیامت مرا می بخشند یا نه ؟ قصیده سرای خوبی است. او راست : خدا مرا بوصال تو دلربا برساند هوای وصل تو دارد دلم خدا برساند. رجوع به مجمع الخواص و مجالس النفایس شود.