حیدر کاشی

لغت نامه دهخدا

حیدر کاشی. [ح َ دَ رِ ] ( اِخ ) میر حیدر کاشی. از شاعرانی است که از حیث استعداد پایه بلندی دارد و در فن معما و تاریخ ممتاز است. گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است. این چند معما از اوست : معما بنام حبیب :
شبها که تمام عاشقان بیدارند
چشم و دل من بخواب راحت یارند
ساحر پسری کو که برد صبر و قرار
اول ز دل و دیده چو خوابی دارند.
معما بنام سهراب :
خوش آنکه نظر بسوی ما اندازند
گردند بما بحال ما پردازند
گردند و کله سراسر و کاکلها
گه کج بنهند و گه پریشان سازند.
رجوع به تذکره مجمعالخواص ص 84 ومجالس النفایس شود.

فرهنگ فارسی

از شاعرانی است که از حیث استعداد پای. بلندی دارد در فن معما و تاریخ ممتاز است .

پیشنهاد کاربران

بپرس