حیدر خان چهارلنگ بختیاری فرزند علیمردان خان چهارلنگ بختیاری نایب السطنه شاه اسماعیل سوم صفوی و شاه سلطان حسین دوم صفوی بود در بین سال های ۱۱۶۴تا۱۱۶۸ بود؛ که مبارزاتی با حکومت زندیه در منطقه بختیاری داشت
پس از ترور علیمردان خان نایب السلطنه ( مختارالدوله ) در سال ۱۱۶۷ هجری قمری ( یا ۱۱۶۸ ه. ق ) توسط نیروهای زندیه که جدّی ترین رقیب کریم خان زند برای کسب سلطنت در ایران بود، بختیاری ها به دلایلی همچون سیاست های تفرقه انگیزانهٔ حکومت زند نتوانستند قدرت را از آن ها بازپس گیرند اما در این میان حیدرخان فرزند علیمردان خان نایب السلطنه از طایفهٔ محمودصالح ( مَمصالح ) چهارلنگ که یکی از سرداران مهم پدرش نیز بود[ ۱] در کوه های بختیاری بخصوص در منطقهٔ «سردشت» و شمال دزفول علیه حکومت زندیه مبارزاتی داشت. قلعه ای که حیدرخان در آن جای داشت مبتنی بر برخی منابع تاریخی مانند: رستم التّواریخ ( رستم الحُکَما ) ، ناسِخ التّواریخ 'تاریخ قاجاریه' ( محمّد تقی خان لسان المُلک سپهر ) ، مرآةُ البلدان ( میرزا محمّد حسن خان اعتمادالسلطنه ) ، روضةُ الصّفای ناصری ( رضاقلی خان هدایت تبرستانی ) ، خوزستان و لرستان در عصر ناصری ( به روایت فرمان های ناصرالدّین شاه قاجار و مکاتبات امیر کبیر و میرزا آقاخان نوری با احتشام الدوله حاکم خوزستان و لرستان ) ، تاریخ بختیاری ( علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و عبدالحسین خان لسان السلطنهٔ سپهر ) ، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر خوزستان ( لایارد، استاک، مادام بیشوب، لینچ و ویلسون ) ، یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر بختیاری به «قلعهٔ دِز»، «مِندزون» یا «قلعهٔ استوار» معروف بوده است.
محمّد هاشم آصف ( رستم الحُکَما ) در کتاب رستم التّواریخ اینگونه نقل می کند: «دیگر آنکه عالیجاه یکه شیر بیشهٔ دلاوری، نهنگ دریای بهادری، حیدرخان بختیاری سر ایل طایفهٔ چهارلنگ، از روی غرور و نخوت از فرمان لازم الاذعان والاجاه کریم خان وکیل الدوله جم اقتدار زند شیرگیر همت بلند تمرّد ورزید و سرکشید و بر بالای کوه عظیمی در دز محکمی که در متانت مانند آن در همهٔ عالم یافت نمی شد، جای گرفت و شروع نمود به راه زنی و چنان مکان صعب و خطرناکی داشت که چاره او بهیچوجه من الوجوه با عقل صورت پذیر نبود. والاجاه کریم خان وکیل الدوله جم اقتدار، عالیجاه علی محمد خان شیر کش زند با لشکر بسیار و آتشخانه بیشمار و دبدبهٔ سرداری و کوکبهٔ سالاری بجانب آن کرد مأمور فرستاد، عالیجاه علی محمّد خان مذکور هر چند اندیشه نمود و چنان دانست که چاره آن کرد نامور را بلشکر و آتشخانه و ضرب و زور نمی تواند نمود، روزی از روی مردانگی و فرزانگی آلات حرب از خود گشود و دامان بر کمر زد و از لشکر گاه خود تنها بیرون آمده و از کوه گردون سا بالا رفته بلطایف الحیل بسیار او را با عزّت داخل دز نمودند و با عالیجاه حیدر خان مصافحه و معانقه و بر سر سفره نشستند و با هم طعام خوردند و عالیجاه علی محمد خان آن کرد نامور را مُستَمِآل و خاطر جمع کرد و مطمئن القلب نموده و او را از دز بیرون آورد و از دز برادر وار بزیر آمدند و بدرگاه عرش اشتباه و دربار معدلت مدار و آستان برکت نشان دارای ایرانمدار خسرو جم اقتدار والاجاه کریم خان وکیل الدوله کامکار شرفیاب گشتند. آن خسرو والا همت مالکرقاب چشم از جرم و خطای آن کرد نامور پوشیده و او را نوازش بسیار نموده و او را سراپا مُخلّع و مُشرّف کرد». [ ۲]
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلفپس از ترور علیمردان خان نایب السلطنه ( مختارالدوله ) در سال ۱۱۶۷ هجری قمری ( یا ۱۱۶۸ ه. ق ) توسط نیروهای زندیه که جدّی ترین رقیب کریم خان زند برای کسب سلطنت در ایران بود، بختیاری ها به دلایلی همچون سیاست های تفرقه انگیزانهٔ حکومت زند نتوانستند قدرت را از آن ها بازپس گیرند اما در این میان حیدرخان فرزند علیمردان خان نایب السلطنه از طایفهٔ محمودصالح ( مَمصالح ) چهارلنگ که یکی از سرداران مهم پدرش نیز بود[ ۱] در کوه های بختیاری بخصوص در منطقهٔ «سردشت» و شمال دزفول علیه حکومت زندیه مبارزاتی داشت. قلعه ای که حیدرخان در آن جای داشت مبتنی بر برخی منابع تاریخی مانند: رستم التّواریخ ( رستم الحُکَما ) ، ناسِخ التّواریخ 'تاریخ قاجاریه' ( محمّد تقی خان لسان المُلک سپهر ) ، مرآةُ البلدان ( میرزا محمّد حسن خان اعتمادالسلطنه ) ، روضةُ الصّفای ناصری ( رضاقلی خان هدایت تبرستانی ) ، خوزستان و لرستان در عصر ناصری ( به روایت فرمان های ناصرالدّین شاه قاجار و مکاتبات امیر کبیر و میرزا آقاخان نوری با احتشام الدوله حاکم خوزستان و لرستان ) ، تاریخ بختیاری ( علیقلی خان سردار اسعد بختیاری و عبدالحسین خان لسان السلطنهٔ سپهر ) ، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر خوزستان ( لایارد، استاک، مادام بیشوب، لینچ و ویلسون ) ، یادداشت ها و خاطرات سردار ظفر بختیاری به «قلعهٔ دِز»، «مِندزون» یا «قلعهٔ استوار» معروف بوده است.
محمّد هاشم آصف ( رستم الحُکَما ) در کتاب رستم التّواریخ اینگونه نقل می کند: «دیگر آنکه عالیجاه یکه شیر بیشهٔ دلاوری، نهنگ دریای بهادری، حیدرخان بختیاری سر ایل طایفهٔ چهارلنگ، از روی غرور و نخوت از فرمان لازم الاذعان والاجاه کریم خان وکیل الدوله جم اقتدار زند شیرگیر همت بلند تمرّد ورزید و سرکشید و بر بالای کوه عظیمی در دز محکمی که در متانت مانند آن در همهٔ عالم یافت نمی شد، جای گرفت و شروع نمود به راه زنی و چنان مکان صعب و خطرناکی داشت که چاره او بهیچوجه من الوجوه با عقل صورت پذیر نبود. والاجاه کریم خان وکیل الدوله جم اقتدار، عالیجاه علی محمد خان شیر کش زند با لشکر بسیار و آتشخانه بیشمار و دبدبهٔ سرداری و کوکبهٔ سالاری بجانب آن کرد مأمور فرستاد، عالیجاه علی محمّد خان مذکور هر چند اندیشه نمود و چنان دانست که چاره آن کرد نامور را بلشکر و آتشخانه و ضرب و زور نمی تواند نمود، روزی از روی مردانگی و فرزانگی آلات حرب از خود گشود و دامان بر کمر زد و از لشکر گاه خود تنها بیرون آمده و از کوه گردون سا بالا رفته بلطایف الحیل بسیار او را با عزّت داخل دز نمودند و با عالیجاه حیدر خان مصافحه و معانقه و بر سر سفره نشستند و با هم طعام خوردند و عالیجاه علی محمد خان آن کرد نامور را مُستَمِآل و خاطر جمع کرد و مطمئن القلب نموده و او را از دز بیرون آورد و از دز برادر وار بزیر آمدند و بدرگاه عرش اشتباه و دربار معدلت مدار و آستان برکت نشان دارای ایرانمدار خسرو جم اقتدار والاجاه کریم خان وکیل الدوله کامکار شرفیاب گشتند. آن خسرو والا همت مالکرقاب چشم از جرم و خطای آن کرد نامور پوشیده و او را نوازش بسیار نموده و او را سراپا مُخلّع و مُشرّف کرد». [ ۲]