حیدان

لغت نامه دهخدا

حیدان. [ ح َ ] ( ع اِ ) سنگ که از سم ستور به یک سو جهد در رفتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ). سنگ که از سم ستور بجهد در زمین. ( مهذب الاسماء ).

حیدان. [ ح َ ی َ ] ( ع مص ) میل کردن و بگشتن. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). بگشتن. ( تاج المصادر بیهقی ). رجوع به حَید شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس